کشف شبکه جاسوسان موساد در لبنان در هفته های اخیر، ضربه مهلکی به این رژیم به شمار می رود و تاکنون در تاریخ این رژیم بی سابقه است.
اسرائیل که شکست خفت بار در جنگ سال 2006 را هنوز هم فراموش نکرده است گرچه توانسته بود با استفاده از جاسوسان خود با علامت گذاری اهداف هوایی و پالس های الکترونیک اماکن و تاسیسات حزب الله را در ضاحیه و میدان های نبرد شناسایی و بمباران کند، در این اواخر با تقویت شبکه جاسوسی در لبنان قصد داشت، انتقام شکست خود را با ترور سیدحسن نصرالله و سایر رهبران ضدصهیونیستی جبران کند.
اما هوشیاری مقاومت و دولت لبنان باعث کشف بزرگترین شبکه جاسوسی اسرائیل در این کشور عربی و دستگیری بسیاری از جاسوسان شد.
جالب تر اینکه اسرائیل با استفاده از منابع مالی توانسته بود، مهم ترین شخصیت های سیاسی، نظامی و فرهنگی را در لبنان به سوی شبکه جاسوسی خود جذب کند. در این مورد می توان به «الحمیصی» یکی از فرماندهان جنگ در جنوب و از نزدیکان «سعدالدین حریری» اشاره کرد که در 61 سالگی به عنوان جاسوس توسط نیروهای امنیتی شناسایی و دستگیر شده است.
شبکه های سلولی
سرلشکر اشرف ریفی مدیرکل امنیت داخلی لبنان در مورد نحوه شناسایی و دستگیری شبکه های جاسوسی در این کشور می گوید: از مدت ها پیش ما و نیروهای امنیتی لبنان برخی از افراد که دارای تحرکات مشکوکی بودند، را زیرنظر داشتیم و تقریباً از فعالیت جاسوسی اسرائیل در کشورمان مطمئن بودیم.
اما برای شناسایی برخی از روش های پیچیده و رمزگشایی، افراد ما احتیاج به آموزش های ویژه و دستگاه های پیشرفته ای داشتیم، که خوشبختانه دولت آنها را دراختیار سازمان امنیت ملی لبنان گذاشت. ماجرا از آنجا آغاز شد که یکی از واحدهای ضدجاسوسی لبنان متوجه گردید، افرادی برای نفوذ در سیستم امنیتی حزب الله دست به تحرکاتی زده اند.ما بلافاصله این موضوع را به مسئولان امنیتی حزب الله منتقل کردیم و آنها نیز پس از 24 ساعت صحت گفته های ما را تأیید کردند و نیروهای امنیتی لبنان در نخستین اقدام پس از 48 ساعت یک افسر بازنشسته به نام «ادیب العلم» در سازمان امنیت را به اتفاق همسرش «حیاه صالومی» شناسایی و بازداشت کردند.
در کنار این موضوع نیروهای امنیتی برادرزاده این افسر بازنشسته که کارمند سازمان نیز بود را دستگیر کردند. سه نفر دستگیر شده پس از بازداشت اعتراف کردند که از 51 سال پیش تاکنون به نفع اسرائیل جاسوسی می کردند. بازداشت ها ادامه یافت و از اشخاص عادی گرفته، تا فروشنده، کارمند و موبایل فروش و غیره به اتهام جاسوسی برای اسرائیل شناسایی و دستگیر شدند.
سرلشکر ریفی یادآور شد: سلول های شبکه جاسوسی برای اسرائیل عمدتاً از یک تا سه نفر تشکیل شده بود و ما با به دست آوردن سرنخ هایی توانستیم به سرمنشأ اصلی آنها دست یابیم و یکی پس از دیگری اقدام به دستگیری جاسوسان کنیم.
اما نکته مشترک در کشف شبکه های جاسوسی اسرائیل در این بود که اکثر جاسوسان از دهه 08 میلادی و همزمان با اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی به خدمت موساد درآمده بودند.
برخی از آنها نیز طی سال های گذشته ازطریق، آشنایان خود جذب تشکیلات جاسوسی اسرائیل شده بودند و افراد دیگری نیز توانستند پس از لو رفتن و احساس خطر از مرز گریخته و خاک لبنان را ترک کنند.
مدیرکل امنیت داخلی لبنان تأکید کرد: این مزدوران در خارج از کشور با مأموران موساد ارتباط برقرار و برخی از آنها نیز ازطریق مرز به اسرائیل رفت و آمد می کردند.
برای این کار یک گشتی اسرائیلی با هماهنگی قبلی، نقطه معینی از مرز را باز و نقشه ای از مناطق مین گذاری شده برای عبور امن آنها، ارائه می کرد.
مثلاً در یکی از این موارد، ادیب العلم به اسرائیلی ها اعلام کرد که تحت نظر قرار دارد و در دو نامه ای که به دست سازمان امنیت لبنان افتاد، بر این موضوع تأکید کرده بود اما در مقابل، طرف اسرائیلی به او اطلاع داد که موارد اطلاع داده شده، چک شده است و هیچ خطری برای او وجود ندارد.
نکته جالب توجه دیگر در این موضوع، رعایت پنهان کاری توسط این جاسوس ها بود که در مواردی حتی نزدیکان آنها از فعالیت شان اطلاع نداشتند.
همچنین جاسوس ها از وسایل بسیار پیشرفته مخابراتی برای ارتباط با موساد استفاده می کردند که برخی از آنها در وسایل معمولی جاسازی شده بود.
علاوه بر آن درمواردی، آنها از پست الکترونیکی از طریق واسطه ای برای برقراری ارتباط با طرف های خود دراسرائیل سود می بردند.
موضوع ارسال اطلاعات در دوران تجاوز اسرائیل به لبنان درسال 2006 به موساد از سوی جاسوس ها، نکته ای بود که همه دستگیرشدگان به آن اعتراف کردند.
اما موارد درخواست شده اسرائیل از جاسوس ها یکی شناسایی اماکن محل استقرار ارتش و حزب الله و فلسطینی ها و دادن اطلاعاتی دقیق تر درمورد آن و دیگری ارائه اطلاعات درمورد شخصیت های لبنانی و حزب الله بود.
سرلشکر ریفی درمورد نحوه جذب جاسوس های لبنانی توسط اسرائیل می گوید: دو موضوع روحی و مالی عمده ترین مسئله ای است که ما در طول تحقیقات از جاسوس ها درمورد جذب شدن به اسرائیل به آن دست یافتیم، گرچه بازداشت شدگان به همه مذاهب و قومیت های موجود در لبنان تعلق دارند.
اما اسرائیل درمرحله اول با دادن مبالغ هنگفت آنها را جذب و پس از شکار شدن، در مقابل مبلغی که خود می خواست این افراد را به کار می-گرفت و در صورت خودداری، آنها را تهدید به رسوایی می کردند.
پوشش های جاسوس
ادیب العلم افسر بازنشسته سازمان امنیت لبنان مغز متفکر شبکه جاسوسی اسرائیل در لبنان بود که با شناسایی وی بسیاری از سلول های جاسوسی منطقه شناسایی و از هم پاشیده شد.
پس از اینکه سازمان امنیت لبنان اقدام به تاسیس بخش ویژه کشف شبکه های جاسوسی کرد و دراین راه ابتدا از خود دستگاه امنیتی، کار را آغاز کرد این نتیجه حاصل شد که باید ابزارهای پـیشرفته ای در دست داشت و برای شناسایی افراد مزدور نباید به سرعت اقدام کرد، بلکه تا شناسایی کامل سلو ل های جاسوسی صبر و انتظار را پیشه کرد.
هدف این بود که شبکه های مزدور از سال 2009 مورد شناسایی قرار بگیرد و از این اینجا بود که افسربازنشسته سازمان امنیت لبنان مورد شک و سوء ظن قرارگرفت، او کسی نبود جز «ادیب العلم» و همسرش «حیاه صالومی» که وقتی برای بازداشت وی به منزلش وارد شدند با وسایل پیشرفته ارتباط با ماهواره و اسناد و مدارک جعلی روبه رو شدند.
پس از بازجویی از وی و همسرش مشخص شد که ادیب العلم از سال 1994 و به هنگامی که به عنوان سرهنگ در سازمان امنیتی لبنان فعالیت می کرد، با اسرائیل در ارتباط بوده است.
دربازجویی های به عمل آمده فاش کرد که درسال 2006 کار تامین و مراقبت از ساحل روبروی منطقه «جبیل» را برای خروج امن نیروهای موساد که اقدام به ترور دو برادر به اسامی «محمود و نضال المجذوب» در صیدا را کرده بودند، را به عهده داشته است.
همچنین اقدام به عکس برداری برخی از تاسیسات در لبنان و سوریه و ذخیره آنها دریک فلاسک آب کرده بود و سپس به موساد مخابره کرده بود.
او برای پوشش موجه کار خود، اقدام به تاسیس یک شرکت کاریابی قلابی در منطقه «سن الفیل» کرده بود و از بین آنها بود که تعدادی از مزدوران انتخاب و به کار گرفته شدند.
علاوه بر این، ادیب بارها به فلسطین اشغالی سفر کرده بود که دراین سفرها که از طریق کشورهای اروپایی صورت می گرفت، در برخی مواقع همسرش درکنارش قرارداشت.
با به دست آمدن این گوهر گرانبها، زنجیره شناسایی و بازداشت جاسوسان اسرائیلی آغاز شد که نخستین آنها، جوزف العلم برادرزاده ادیب بود که به عنوان کارمند در سازمان امنیت لبنان مشغول به کار بود و درشهرک «رمیش» از سوی نیروهای امنیتی متوقف شد.
پس ازآن «علی حسین منتش» در شهر «النبطیه» بازداشت و از او وسایل ارتباط با ماهواره به دست آمد. این جاسوس در بازجویی های خود اعتراف کرد که اطلاعات زیادی از افراد، شخصیت ها، اماکن، تاسیسات و غیره را در جنوب لبنان چه قبل از تجاوز اسراییل در سال 2006 و چه بعد از آن به دشمن صهیونیستی مخابره کرده است.
او همچنین برای طی دوره های تخصصی جاسوسی بارها به سرزمین های اشغالی سفر کرده بود و طی آن اطلاعات مهمی از «وفیق صفا» یکی از مسئولان بلندپایه امنیتی حزب الله در شهر «زیدین» را دراختیار موساد قرارداده است.
در همان روز دستگیری این جاسوس، جاسوس دیگری به نام «محمد عوض» که دارای اصلیت فلسطینی است در «صیدا» و «روبیر کفوری» در «مرجعیون» شناسایی و دستگیر و به همکاری خود با اسراییل اعتراف کردند.
از این دست می توان به بازداشت «هیثم الحمدانی» در ضاحیه جنوبی و اعتراف وی به ارسال پیام الکترونیک به دشمن صهیونیستی و عزیمت به اسراییل برای فراگرفتن آموزش های جاسوسی اشاره کرد که این شخص به عنوان یکی از دهها جاسوس به دام نیروهای امنیتی لبنان افتاد.
«حسن یاسین» یکی دیگر از جاسوس ها با همان اتهامات در شهرک الغازیه و «حسن شهاب» نیز به همدستی وی برای ارسال اطلاعات جاسوسی نیز بازداشت گردید.
ناصر السعدی، مصطفی سعید (برادر زن ناصر نادر)، خالد عبدالله در شهرک «میه میه» و هیثم الظاهر از جاسوسان خطرناک اسراییل در لبنان بودند که شناسایی و بازداشت شدند.
«ایلی مارون الحایک» یکی از جاسوس های معروف اسراییل درشهرک القلیعه در حوالی 01 کیلومتری مرز لبنان با رژیم صهیونیستی است که پس از اینکه شبکه جاسوسی درمعرض فروپاشی قرارگرفت به سرعت از سیم های خاردار مرز عبور و به اسراییل رفت.
ایلی که 94 سال داشت و به کار تدریس خصوصی ریاضیات می پرداخت، فلج مادرزادی بود و با موتورسیکلت تردد می کرد. این معلم به خصوص به قدری در کار خود مهارت داشت که حتی نزدیکان و همسایگانش از فعالیت های جاسوسی او بی خبر بودند و تا هنگامی که نیروهای امنیتی وارد شهرک میه میه در شرق صیدا و پس از آن القلیعه برای بازداشت او شدند، کسی متوجه جاسوسی اش نشده بود.
روبیر کفوری
روبیر کفوری از دیگر جاسوسان شناخته شده اسراییل بود که نیروهای امنیتی توانستند وی را بازداشت کنند، این جاسوس هم به قدری در کار خود مهارت داشت که حتی خانواده وی از فعالیتش تا هنگام دستگیری اظهار بی اطلاعی کردند.
وی به مدت 81 سال به کار جاسوسی برای موساد مشغول بود و اطلاعات مهم نظامی منطقه را به آنها ارسال می کرد، به طوری که در تجاوز سال 2006 رژیم صهیونیستی تمام ساختمان های منطقه محل سکونت وی تخریب شد، اما منزل دو طبقه وی از هرگونه تعرضی در امان ماند.
همسر وی می گوید: روبیر هیچگونه ارتباطی با کسی یا چیزی که متعلق به اسراییل باشد، ندارد و ما اتهام وی را تایید نمی کنیم.
اما یکی از همسایگان آنها به نام «حاجیه نهی حمود» (66 ساله) که ساکن منطقه محل سکونت روبیر به نام «حی العریض» است می گوید: اگر حاسوس گناهی مرتکب شده باشد، خداوند او را مجازات خواهد کرد و اگر بی گناه باشد، مطمئنا صدمه ای به او وارد نخواهدشد.
یک همسایه دیگر روبیه نیز گفت: دو نفر در محل ما شهید شدند، خانه ام ویران و فرزندم مجروح شد و زندگی ام با عزیمت همسرم به بیروت به علت تخریب مدرسه به طور کلی دگرگون شد و فقط ما هفته ای یک بار همدیگر را ملاقات می کنیم.
روبیر کفوری را در این مورد مقصر می دانم، چرا که او باعث شده بود که با ارسال مشخصات منطقه، اسرائیلی ها منزل مرا مورد تعرض و ویرانی قرار دهند و زندگی ام از هم پاشیده شود.
وی ادامه می دهد: شاید در دوران اشغال او مجبور به همکاری با اسرائیل بود، اما این همکاری تا کجا باید ادامه داشته باشد و آیا پس از بیرون راندن دشمن، باید به این همکاری ادامه می داد و این غیر منطقی است.
جاسوس اسرائیلی: توسط نامزدم جاسوس شدم
«ناصرنادر» یکی دیگر از جاسوسان بسیار خطرناک اسرائیل در جنوب لبنان بود که توسط نیروهای امنیتی شناسایی و دستگیر شد.
وی که در شهرک «الغندوریه» در منطقه «بنت جبیل» ساکن بود، در حالی که تجهیزات بسیار پیشرفته ای برای ارسال اخبار، تصاویر و شناسایی اهداف مورد نظر اسرائیل در اختیار داشت توسط نیروهای امنیتی لبنان شناسایی و دستگیر شد.
این جاسوس پس از دستگیری، اعتراف کرد که وظیفه شناسایی رهبران مقاومت لبنان را از سوی موساد به عهده داشته است و در این راستا، اطلاعات بسیار مهمی در مورد تردد آنها در منطقه جنوب و به خصوص شهرک الغندوریه در اختیار اسرائیل قرار داده است.
مضاف بر اینکه این جاسوس اسرائیلی اقدام به شناسائی دقیق برخی از اهداف حزب الله در منطقه ضاحیه جنوب بیروت کرده بود.
وی همچنین جزئیات بسیار دقیقی از تاسیسات حزب الله، فعالیت های مراکز مقاومت و محل سکونت فرماندهان حزب الله و رفت وآمدهای سایر افراد برجسته در جنوب لبنان را در اختیار موساد قرار داده بود.
«سرلشکر اشرف ریفی» رئیس بخش امنیت داخلی لبنان در این مورد گفت: ناصرنادر، از جاسوسان تازه کار و بی تجربه اسرائیلی در لبنان نیست، بلکه وی آموزش های بسیار پیچیده و حرفه ای را طی کرده و دارای تجربه فراوانی در زمینه جاسوسی برای موساد است.
به گفته این سرلشکر لبنانی ناصرنادر در سال 2003 توسط نامزدش که در منطقه «جل الدیب» بازداشت شده است به عضویت موساد درآمد و پیش از بازداشت نیز به همراه نامزدش سه بار از طریق نوار مرزی و منطقه هنگاریا به اسرائیل سفر کرده بود.
ریفی تاکید کرد: هدف ما، تنها بازداشت یک یا چند عامل جاسوسی برای اسرائیل نیست، بلکه ما به دنبال نابود کردن شبکه زیربنایی جاسوسی اسرائیل در لبنان هستیم و تا حدود زیادی نیز در این کار موفق شدیم، هر چند که این شبکه پیچیده است، اما با ضربات وارد شده به آن چندین سال طول خواهد کشید که دوباره رژیم صهیونیستی و موساد بتواند آن را ترمیم کند.
منابع امنیتی لبنان در مورد ناصر نادر فاش کردند که همکاری وی بااسرائیل به سال 1997 بر می گردد و برخلاف شایعات که گفته می شود از سال 2006 همکاری خود را با موساد، آغاز کرده است وی از سال ها قبل در حالی که مسئول یکی از محورهای مقاومت در بیروت بود، جذب موساد شد. ناصر نادر پیش از جاسوسی، وارد یکی از احزاب منطقه شده بود و به رتبه فرماندهی نظامی در آن نائل شد، اما بعداً به دلیل مسائل امنیتی و اخلاقی کنار زده شد.
وی در هنگام فعالیت حزبی، از اختلافات حزبش با حزب الله استفاده و نیروهای زیردست خود را تحریک کرد که از اماکن، تاسیسات و شخصیت های مقاومت در ناحیه «الضاحیه» اطلاعات و فیلم و عکس تهیه کنند، تا پس از آن بتواند با عملیات برق آسا حزب الله را از ضاحیه بیرون کند، در حالی که او این اطلاعات را بی کم و کاست به اسرائیل مخابره می کرد. در همان موقع روابط نزدیکی را با یکی از اعضای کادر مرکزی حزب برقرار کرد تا پوشش مناسبی برای فعالیت های جاسوسی وی در منطقه ضاحیه جنوبی باشد.
ناصر نادر علاوه بر آن اقدام به راه اندازی فروشگاهی برای فروش تلفن ثابت و موبایل و نمایشگاه اتومبیل در «جل الدیب» کرد و سالانه حداقل چهاربار به برخی کشورها سفر می کرد که عمده ترین آنها، کشور آلمان بود.
ناصر نادر در امر اداره کردن خانه های فساد در منطقه نیز دست داشت.
اما در مورد فعالیت جاسوسی وی باید گفت: اطلاعات به دست آمده ثابت می کند که تاکنون وی حداقل در شهادت دو نفر از نیروهای مقاومت قبل از خروج نیروهای اشغالگر دست داشته است و با ارسال اطلاعات باعث شده بود که آنها در کمین دشمن صهیونیستی گرفتار و به شهادت برسند. همچنین وی نقش اصلی را در عملیات ترور یکی از رهبران مقاومت به نام «غالب عوالی» در ضاحیه را با انجام تعقیب و مراقبت که در نهایت به شهادت وی منجر شد را به عهده داشته است.
در این راستا نیز تاکنون، نقش بارز وی در تخریب 50 ساختمان در ضاحیه جنوبی بیروت که به شهادت حداقل 05 لبنانی منجر شد و صدمه به ده ها مراکز حزب الله از طریق ارسال تصاویر و موقعیت آنها به اثبات رسیده است.
او حتی به حزب سابق خود رحم نکرده بود و با ارسال تصاویر و موقعیت دقیق تاسیسات آن به اسرائیل موجب صدمه فراوانی شده بود.
منابع امنیتی لبنان به روزنامه السفیر گفتند: پس از اینکه وی را از طریق تلفن پیگیری و بازداشت کردند، از خانه ناصر نادر ابزار وادوات جاسوسی کامپیوتر پیشرفته کشف کردند که از طریق آن به راحتی با ماهواره های جاسوسی ارتباط برقرار می کرد.
از خدمت تا خیانت
نیروهای امنیتی لبنان براساس دستورالعمل صادره از سوی دولت، در یک عملیات مخفیانه ضدجاسوسی اعضای دو شبکه بزرگ جاسوسی را در «بقاع الاوسط» و «ضاحیه» و جنوب لبنان را که در حال فعالیت گسترده بودند شناسایی و دستگیر کردند.
روزنامه «الاخبار» چاپ لبنان در تشریح دستگیری یکی از شناخته ترین چهره های منطقه بقاع به نام «زیادالحمصی» که معاون شهرداری شهرک «سعد نایل» و از برجسته ترین اعضای حزب المستقبل (سعد الدین حریری) بود نوشت: شهرک سعدنایل از ضربه ای که در تاریخ سیاسی و اجتماعی آن بی سابقه است هنوز رهایی نیافته، چراکه زیادالحمصی رهبر آن در طول ربع قرن اخیر جاسوس اسرائیل از آب درآمده است.
الاخبار نوشت: چگونه می شود این موضوع را باور کرد که الحمصی که از جوانی در جبهه های مختلف علیه اسرائیل جنگیده است ناگهان جاسوس از کار درآید؟ زیادالحمصی کسی بود که از لحاظ فکری، فرهنگی، شخصیت اجتماعی و مطبوعاتی وزنه ای در منطقه بقاع به شمار می رفت، او افتخار شهرک سعدنایل که به مبارزه با اسرائیل مشهور است، محسوب می شود. این پیرمرد 16ساله بقاع را به گذرگاهی برای انقلابیون و حمایت از مبارزان و مجاهدان ضداسرائیلی تبدیل کرده بود، که می توان از این دست یاسرعرفات، جرج حبش، نایف حواتمه، جرج حاوی، محسن ابراهیم، مصطفی سعد و ولید جنبلاط به عنوان رهبران فلسطینی و لبنانی یاد کرد که الحمصی، قبل از سقوط خود به دام اسرائیل، در کنار آنها به مبارزه با رژیم صهیونیستی مشغول بود. با وجود این، هنوز هم کسی به درستی نمی داند که چگونه زیادالحمصی با این سوابق روشن در دام اسرائیل گرفتار شد. اما آنچه که در آن منطقه (سعد نایل و بقاع) هنوز مطرح است، این است که زیادالحمصی به جرم جاسوسی برای اسرائیل پس از سال ها مبارزه با رژیم صهیونیستی وپشت کردن به تاریخ مبارزاتی لبنان، شهدا و رزمندگانی که در کنار او در «جبل الشیخ» ، «العرقوب»، «بقاع غربی»، «اودیته» بازداشت شده است.
اما جالب اینکه، جریان المستقبل پس از این موضوع در واکنشی شتاب زده قبل از اینکه زیادالحمصی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شود از او اعلام برائت کرد. اما باوجود آن در مطقه شایع شده بود که مالک مجله «الاراده» از بازداشت آزاد و در کنار مدیر امنیت داخلی لبنان با اسکورت از وزارت دفاع رهسپار بقاع است.
این خبر که به سرعت در منطقه منتشر شده بود شادی وسرور مردم را درپی داشت به طوری که ساکنان منطقه با شلیک های پی درپی هوایی، خرسندی خودرا از این موضوع نشان دادند،اما این فقط شایعه ای بیش نبود و قهرمان آنها به جرم جاسوسی برای اسرائیل باید مدت ها در بازداشت بماند.
جریان المستقبل هم که قافیه را باخته بود، دست به دامن رهبران مذهبی منطقه ازجمله ائمه جماعات شهرک های «المرج»، «قب الیاس» «تعلبابا» و «مجدل عنجر» زد و آنها ازطریق بلندگوهای مساجد، شایعه آزادی الحمصی را تکذیب و مردم را به آرامش دعوت کردند.
به رغم اینکه جریان المستقبل هرگونه ارتباط با زیادالحمصی را رد کرده بود، اما اهالی منطقه به خوبی می دانستند که وی یکی از چهره های سرشناس آن در منطقه بقاع حداقل از سال 2005 مسئولیت تبلیغات انتخاباتی المستقبل را برعهده گرفته بوده است. اما اصرار المستقبل برای عدم وابستگی الحمصی به آن به این دلیل بود که او دست به اقدامی سیاسی و امنیتی زده بود که هیچکس توانایی حمایت یا رهایی او را از آن نداشت.
اما پیش از اینکه الحمصی دستگیر و خبر آن منتشر شود، از فواد سینیوره نخست وزیر قبلی لبنان گرفته تا نزدیک ترین افراد به سعدالدین حریری، تماس هایی را با مسئولان رده بالای تشکیلات امنیتی و ارتش برای اطلاع از چگونگی اتهام وی برقرار کرده بودند و پس از آنکه اداره اطلاعات ارتش اتهام همکاری الحمصی با موساد را تایید کرد، جناح المستقبل هرگونه وابستگی سیاسی با وی را با صدور بیانیه ای به شدت رد کرد.
دستگیری زیادالحمصی که به طور ناگهانی صورت گرفت؛ به این شکل بود که یک خودرو متعلق به اداره اطلاعات ارتش سحرگاه مقابل منزل وی توقف و مأموران او را بازداشت کردند.
مأموران امنیتی همچنین کامپیوتر و دوربین ها، اسناد و مدارک وتعدادی از وسایل الکترونیکی منزل وی را با خود بردند.
ساکنان محل که متوجه این موضوع شده بودند، به سرعت مقابل منزل وی تجمع و تعداد زیادی نیز از طرفداران جناح المستقبل اقدام به بستن جاده زحله- شتوره و برپایی چادرهایی برای همبستگی با الحمصی و چاپ تصاویری از وی با شعار نجیب ترین افراد در منطقه کردند.
اما بعد از این موضوع و مداخله جریان المستقبل جاده زحله- شتوره بازگشایی و نمادهای همبستگی با الحمصی از منطقه برچیده شد.
زیادالحمصی در طول تحقیقات به این موضوع اعتراف کرد که پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان درسال2006، اسراییلی ها با او ارتباط برقرار کرده بودند بدون اینکه در ابتدا چهره واقعی خود را فاش کنند.
آنها از او خواسته بودند که برای گفت وگو درباره امور تجاری به تایلند سفر کند و در آنجا بود که به او اعلام کردند برای موساد کار می کنند و خواستار همکاری وی درمقابل دریافت مبالغ مالی هنگفتی شدند.
پس از بازگشت به لبنان، الحمصی مبالغی از سوی اسراییلی ها دریافت کرد و با آن توانست مجله «الاراده» را که در مالکیت وی بود به صورت منظم منتشر کند.
اما یکی از مهمترین مأموریت هایی که به وی داده شده بود، این بود که اطلاعاتی در مورد سه سرباز مفقود اسراییلی در نبرد «سلطان یعقوب» که خود در سال 1982 در آن حاضر بود، به دست بیاورد.
وی تحت پوشش چاپ کتابی درمورد این نبرد، به جمع آوری اطلاعات و مدارکی از طریق مصاحبه با مردم منطقه، همرزمان و تحقیقات اولیه مبادرت کرد.
همچنین به گفته یک مسئول امنیتی لبنان، زیاد الحمصی دو هفته قبل از دستگیری اش، وسایل ارتباطی پیشرفته ای که اسرائیلی ها به او داده بودند، را در منطقه ای دورتر ازمحل سکونت خود، رها کرد تا از شر این تجهیزات رها شود، هرچند که پس از این موضوع، مسئولان امنیتی نتوانستند این تجهیزات را به دست آورند.
به گفته الحمصی یکی از وسایل ارتباطی با اسرائیلی ها، رایانه وی بود که در دفتر کارش در شتوره قرار داشت که نیروهای امنیتی اقدام به جمع آوری و ضبط آن کردند.
یک منبع بلند پایه امنیتی لبنان گفت: الحمصی در طول دوسال گذشته سفرهای زیادی به خارج از کشور داشته است که از جمله آنها می توان به سفر وی به قطر، اردن، مصر، سودان اشاره کرد. این سفرها پس از آن صورت گرفت که وی قبل از آن و پس از برقراری ارتباط با اسرائیلی ها سفرهایی به چین، تایلند و نیوزیلند انجام داده بود.
این منبع امنیتی سفرهای الحمصی به این کشورها را تحت پوشش عضو بلندپایه کمیته های انقلابی که از سال 1988 به عضویت آن درآمده بود را رد کرد. این درحالی است که این جاسوس (زیادالحمصی) پس از خاموش شدن ستاره «سازمان ارتش عربی لبنان» که از سوی «احمد الخطیب» رهبری می شد، درسال 1977 پس از اختلاف با الصاعقه به آن پیوسته بود.
زیاد الحمصی درسال 1969 پس از اینکه تجربه سیاسی فکری پان عربیسم دچار تشتت و تفرقه و طرفداران آن به گروه ها، احزاب و سازمان های مختلفی تجزیه شدند به بخش امنیتی سازمان «الصاعقه» پیوست.
او در دفتر این سازمان، مسئولیت انتشار یک نشریه داخلی با نام «الطلائع» را درلبنان به عهده گرفت، و از این طریق روابط بسیار محکم و دوستانه ای را با رهبر آن «زهیر محسن» برقرار کرد.
پیش از آن نیز الحمصی درسال 1975 به دلیل اقدام برای ربودن یک قطار حامل مهاجران یهودی شوروی سابق درهلند به اتفاق تعدادی از همرزمانش دستگیر و یک سال زندانی شد.
او پس از آزادی به لبنان بازگشت و به ارتش احمد الخطیب پیوست و مسئولیت اداره منطقه بقاع و مسائل امنیتی و نظامی را به عهده گرفت.
زیاد الحمصی درنبردهای رودروی بسیاری با دشمن صهیونیستی در منطقه العرقوب در سال 1969 شرکت کرد و در همان مکان با یاسر عرفات آشنا شد.
وی سپس در جنگ «تشرین» در سال 1973 در «جبل شیخ غربی در منطقه «شبعا» در کنار ارتش سوریه علیه ارتش اسرائیل جنگید و قبل از آن نیز وارد دانشکده «فیسترل» در اتحاد جماهیر شوروی سابق به عنوان یک فرمانده نظامی شده بود.
او به عنوان یک رزمنده فعال در زمان اشغال لبنان توسط ارتش رژیم صهیونیستی در سال 1978 در کنار ارتش عربی لبنان با عنوان نیروهای مشترک لبنانی- فلسطینی علیه اسرائیلی ها جنگید، که این نبردها به «بیادرالعدس» یا «سلطان یعقوب» مشهور شد.
زیادالحمصی، خاطرات خود را از این نبردها با نصب تصاویری از جبهه ها بر روی دیوار منزلش در شهرک سعدنایل در کنار شخصیت هایی همانند یاسر عرفات ثبت کرد، که عکس هایی از جمال عبدالناصر و چه گوارا نیز در کنار آنها به چشم می خورد.
منابع امنیتی لبنان معتقدند نبرد بیادرالعدس (سلطان یعقوب) که الحمصی در آن شرکت داشت، کلید اسرائیلی ها برای به خدمت گرفتن وی بوده، چرا که اسرائیلی ها هیچ دری را به صدا در نمی آورند، مگر اینکه در جستجوی سربازان مفقود خود باشند.
زیاد الحمصی همچنین دارای پرونده ای مملو از بازداشت و دستگیری های مختلف بود. مثلا تشکیلات امنیتی سوریه پس از سرنگونی دولت نخست «عمر لکرامی» نخست وزیر سابق لبنان در سال 1992 وی را به جرم یورش به منزل «الیاس هراوی» (رئیس جمهور وقت لبنان) در منطقه زحله بازداشت کردند.
پس از آن در سال 1994 به جرم حمل تصویر بزرگی از جمال عبدالناصر در جریان یک جشنواره ورزشی با همین نام در منطقه بقاع غربی دستگیر و به زندان «حضرت یوسف» منتقل شد. او مجددا در سال 1998 بازداشت و در بخش فلسطینی در دمشق زندانی شد.
در همان موقع رایزنی هایی برای کاستن از اعتراضات وی به خاطر حضور سوریه در لبنان از سوی برخی طرف های سیاسی به عمل آمد، اما مفید واقع نشد و الحمصی در سال 1998 توانست با تهیه و تدوین لایحه ای به مقابله با لایحه دیگری که از سوی سوریه حمایت می شد، برای عضویت در شورای شهر سعدنایل مقابله کند و به عنوان شهردار در آنجا به پیروزی برسد.
وی همچنین در سال 2004 نیز توانست این مسئولیت را حفظ کند و پس از آن به عنوان معاون شهردار به فعالیت های فرهنگی، مطبوعاتی و سیاسی تا زمان دستگیری در منطقه روی آورده بود.
اما اعترافات الحمصی به جاسوسی برای اسرائیل به این سادگی نبود و روزنامه السفیر چاپ بیروت در مورد نحوه اعترافات او نوشت: پس از اینکه ماموران امنیتی اسناد و مدارک دقیقی از ملاقات های وی با ماموران موساد در چین و تایلند به وی نشان دادند به ناگهان شاکله او فرو ریخت و به اتهامات وارده اعتراف کرد.
به نوشته السفیر، زیادالحمصی از یک سال پیش تا زمان دستگیری از سوی بخش ضدجاسوسی ارتش لبنان زیرنظر قرار داشت تا اینکه مدارک و مستندات کافی برای دستگیری وی فراهم شد.
پس از آن یک تیم امنیتی سحرگاه، منزل وی در شهرک سعد نایل را محاصره و بعد از اطمینان از حضور در آنجا، اقدام به دستگیری وی کردند.
منابع امنیتی لبنان به السفیر گفتند که موساد از سال های گذشته در پی به خدمت گرفتن الحمصی بود، اما وابستگی وی به نیروهای مقاومت و داشتن سابقه مبارزاتی طولانی علیه اسرائیل، باعث یاس و ناامیدی موساد نشد و برای فرصت مناسب به کمین نشست. این فرصت زمانی به دست آمد که الحمصی دچار بحران مالی برای انتشار مجله الاراده شد و در این هنگام بود که موساد وارد عمل شد و اقدام به کمک های مالی به وی درعوض همکاری با اسرائیل کرد.
گذشته از این خود الحمصی سال ها قبل در مقاله ای با عنوان «چه چیزی باعث جاسوسی هموطنان برای اسرائیل می شود،» به این موضوع پرداخته بود.
اما تفاوت الحمصی با دیگر جاسوسان اسرائیلی در لبنان در این بود که وی از جایگاه و منزلت ویژه و امکانات بالقوه ای در منطقه برخوردار بود که دست او را برای جامه عمل پوشاندن به اهداف دشمن باز می گذاشت.
به گفته منابع امنیتی، ماموریت الحمصی از سایر جاسوسان در لبنان خطرناک تر بود، چرا که اگر دستگیری وی به درازا می کشید، اطلاعات بسیاری را در مورد حزب الله و سایر اهداف موردنظر اسرائیل در لبنان به دشمن ارائه می کرد.
هدف اصلی جاسوس ها
روزنامه لبنانی السفیر نوشت: اسرائیل تلاش کرده بود از طریق یکی از جاسوسان خود در لبنان که اکنون بازداشت شده است، به سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله نزدیک شود.
به نوشته این روزنامه لبنانی، زیاد الحمصی جاسوس بازداشت شده اعتراف کرد که از یک سال پیش دستور روشنی از دستگاه جاسوسی اسرائیل (موساد) دریافت کرد، مبنی بر اینکه به گروه سیاسی 8 مارس به ویژه حزب الله نزدیک شود. به نوشته السفیر، حمصی از طریق یکی از دوستانش، پیامی را به یکی از سران حزب الله رساند تا به نصرالله منتقل شود و طی آن تاکید کرد بر راه مقاومت پایبند است و حاضر است تا شهادت پیش برود؟!
پس از مدتی حمصی به دستور اسرائیل، درخواست، دیدار با نصرالله را مطرح کرد و قرار بود در صورت تعیین زمان دیدار، آن را به اسرائیل اطلاع دهد تا رژیم صهیونیستی با پیگیری مسیر انتقال حمصی از شهرک سعد نایل، در شرق لبنان به حومه جنوبی بیروت، مکان نصرالله را شناسایی کند.
فردی که حمصی از وی خواسته بود، دیدار با نصرالله را ترتیب دهد، پاسخی به وی نداد و این احتمال وجود دارد که از همان زمان، حزب الله، حمصی را زیرنظر داشته تا زمانی که ارتباط وی با موساد فاش و وی بازداشت شد.
در همین رابطه، روزنامه الاخبار به نقل از منابع امنیتی لبنان نوشت: فناوری بسیار پیشرفته به کشف شبکه های جاسوسی اسرائیل در لبنان و بازداشت اعضای آن منجر شد.
به نوشته این روزنامه، برخی ابزارهای فناوری پیشرفته با کمک مالی یکی از کشورهای عربی خریداری شده بود.
اعدام جاسوسان
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله با افشای شبکه های جاسوسی از سوی دولت لبنان، خواستار مجازات اعدام برای آنها شد.
دبیرکل حزب الله ضمن قدردانی از تلاش های نیروهای امنیتی لبنان در شناسایی این شبکه ها، اظهار داشت: ارتباط جاسوس های رژیم صهیونیستی باید از هر منطقه و خانه ای در لبنان قطع شود.
وی مجازات اعدام برای جاسوسان را مورد تاکید قرار داد و گفت: جاسوس ها فقط برای جمع آوری اطلاعات برای رژیم صهیونیستی فعالیت نمی کردند، بلکه عاملان اجرایی نیز محسوب می شدند، به طوری که در منزل یکی از آنها 02 کیلو مواد «تی ان تی» کشف و ضبط شده است.
سیدحسن نصرالله خطاب به جاسوس ها گفت: شما هیچ ارزشی برای صهیونیست ها ندارید و من به شما می گویم که هرچه زودتر پیش از اینکه فرصت را از دست دهید به آغوش میهن بازگردید.
دلایل ناکامی موساد
پس از کشف و دستگیری اعضای شبکه های جاسوسی اسرائیل، رژیم صهیونیستی و موساد در بهت و حیرت عجیبی، تلاش کردند که دلایل آن را به دست آورند.
روزنامه یدیعوت آحارونوت در همان زمان نوشت: باید کمیته ای تشکیل تا مشخص شود که چرا دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل در لبنان ناکام مانده و شبکه های جاسوسی اسرائیل به شکل گسترده ای لو رفته است.
روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز تلاش کرد تا سبب احتمالی سقوط و فروپاشی شبکه های جاسوسی اسرائیل را مورد بررسی قرار دهد، چرا که به نوشته این روزنامه، فضایی از عصبانیت، محافل اسرائیل را به دلیل شکست تشکیلات موساد، فرا گرفته است.
هاآرتص این پرسش را مطرح کرد که آیا باور کردنی است که افراد شبکه های جاسوسی یکدیگر را بشناسند تا با شناسایی یکی از افراد این شبکه، بقیه نیز در خطر قرار گیرند و آیا نباید اصل بر محرمانه بودن کار این افراد باشد؟!
این روزنامه در مقاله ای متذکر شد: آیا همه مزدوران رمز مشابهی برای تماس داشتند که ماموران امنیتی لبنان با شناسایی آن رمز، بقیه مزدوران را شناسایی کردند و آیا مزدوران اسرائیل از دستگاه واحدی استفاده می کردند که به شناسایی همه آنها منجر شده است.
هاآرتص یادآور شد: این سؤال مطرح است که آیا مزدوران از دستگاه های «تماس موجی» استفاده می کردند در حالی که در زمان کنونی همه چیز را می توان از طریق پست الکترونیک ارسال کرد و چرا باید مزدوران از شیوه های قدیمی استفاده کرده باشند؟
این روزنامه خطاب به مسئولان امنیتی اسرائیل نوشت: چرا مسئولان امنیتی اسرائیل پس از آنکه نخستین شبکه موساد در سال 2005 شناسایی و کشف شد، برای نجات بقیه شبکه های جاسوسی اقدام نکرد؟
هاآرتص از مسئولان امنیتی اسرائیل خواست، تا به این پرسش ها پاسخ دهند و مسئولیت و اهمال خود که به شناسایی این شبکه ها منجر شد را پذیرفته و درصدد رفع نواقص برآیند!
این روزنامه اسرائیلی در اوج ناامیدی یکی از دلایل ناکامی موساد را این گونه عنوان می کند که دستگیری شبکه های اسرائیلی در لبنان، میزان تداخل و برخورد دستگاه های امنیتی و فعال اسرائیل (موساد، سازمان اطلاعات و امنیت خارجی، سازمان حفاظت و اطلاعات ارتش اسرائیل و شاباک) با یکدیگر را نشان داد.
جاسوسان دیگر
همچنانکه رسانه های خبری جهان در روزهای اخیر، اخبار دیگری از ادامه دستگیری جاسوسان اسرائیلی در لبنان مخابره می کنند، به نظر می رسد این قصه سر دراز دارد. در اینجا به برخی از نام جاسوس ها اشاره می شود که در دام نیروهای امنیتی لبنان گرفتار شدند.
«هیثم السحمرانی» از نیروهای امنیتی لبنان که از طریق خواهرزنش که مقیم اسرائیل است به جاسوسی برای موساد اقدام کرد.
«حنا القزی (24 ساله)»، کمیل رزق (34 ساله) که هر دوی آنها توانستند از فرصت استفاده و به اسرائیل فرار کنند.